آرامش
آرامش

آرامش

گوژپشت نتردام

دوباره درس میخونم و دوباره قوز میکنم

از دیروز قوز بند میبندم از صبح تا وقت خواب

وقت خواب پشتم و کتفم دیگه درد میکنه

راه دیگه ای وجود نداره؟

ککلی سرچ کردم واسه عادات و رفتارام

نشستنم غطه حتی تایپ کردنم هم باعث ارتروز میشه دستهام از هم باز میمونن وقت تایپ کردن

به نظر او هم من وقتی میشینم کج میرم تو صندلی و به کمرک اسیب میزنم

اوبیشتر از من نگرانه کمرم و سلامتمه

مدام میپرسه صاف نشستی؟

شونه هات رو به جلو نیست>؟

یکم کلافم ازین حرکات دردناک

بچه

یه مهمان کوچول داشتیم 

خیلی موش موشی بود یک پسر 13 ماهه

راه میرفت و چند تا کلمه رو شیرین ادا میکرد

دو تا دندون موشی فک پایینش داشت

باعث شد کلی انرژی مثبت بگیرم ازش

انتقاد یا ایراد؟

گاهی چشمهامون رو میبندیم 

خوب اگر از چیزی خوشمون نیومده چرا کل مطلب رو زیر سوال میبریم؟

محیط رو ترک کنیم یا مساله رو حل

مثلا اینهایی که براشون پیام تبریک عید قربان فرستادیم و گفتن قربان عید نیست بازگشت به جاهلیت و خلاف حقوق حیواناته

خوب عید رو چرا زیر سوال میبرید؟

یا مثلا کسی از کسی خوشش نیامده میگه از نحوه راه رفتنش خوشم نیامده

این که نشد حرف

اگرم از کسی  قرار خوشت نیاد از اندیشه هاش باید باشه

ادم منتقدی هستید یا ایراد گیر؟


دکترانه،مادر دختری

این روزا با مامان که بیرون میریم و میایم زیاد این حرف رو از ادمهایی که می بینیم تو راه میشنویم که مثلا دوستی میبینه مارو میگه مادرو دختری کیف میکنیداااااااا

حالا مثلا من و مامان با هم داریم میریم دکتر

یا مثلا داریم از آزمایشگاه بر میگردیم

اینجاست که میگن ظاهر زندگی مردم رو با باطن زندگی خودت  مقایسه نکن

امروز مامان خیلی حالش بد بود من گفتم بریم اورژانس بابا گفت نه بریم پیش متخصص داخلی که دکتر مامانه

دیگه اول زنگ زدیم منشی گفت اصلا وقت ندارم

بابا تسلیم نشد گفت مگه میشه وقت نباشه بین مریضی چیزی

رفتیم 

مطب خالی بود

خانومه گفت امروز 3تا مریض کنسلی داشتیم

بشینید میفرستم داخل

خدا رو شکر یک اسپاسم شدیده اما هیچ چیزی جز اسپاسم نیست

خیلی نگران بودم چون با درد دست چپ و قلب بود

تو مطب دکترم مثل تاکسی و مترو یکی از جاهای جالبه واسه من

چون سعی میکنم لذت ببرم جای غر غر و خسته شدن

یک خانوم با یک دختر و پسر جوان آمده بودن

من گمان میکردم پسر ه خانوم و عروسش همراهشن

چون پسر همه جا اول بود و حرف حرف او بود

اما خیلی بی ادب و غر غرو بود

با منشی کل کل داشت و نمیخواست پول نوار قب رو بده

مادر  خانومه (بعد فهمیدم اون آقا داماده) اومد از منشی عذر خواهی که ببخشید دامادم مواد مصرف میکنه خلقش تنگه

دختره هم موش شده بود

خدایا دلم درد گرفت ترسیدم گفتم حتما امشب کلی هم کتک میخوره

مریض بعدی ام باز یک خانوم با دختر و پسر جوانی بودن

مرد جوان خیلی ارام و با شخصیت دست بیمار رو گرفت و نشوندش خانومه جوان کارهای پذیرش رو انجام داد و نشون میدادن خانواده متین و معقولی هستند که مراقب مادر دختر خانوم بودن

خدایا ازین آرامشا به زندگی همه بده

ا*******مشب شبه عرفه است تا میتونید دعا کنید

فردام که کلی اعمال داره زیر آسمون خدا 

اگر یادتون بود یه اسمی هم از من ببرید

التماس دعا


معما

صبح پدر بزرگ پشت سر هم صدام میکرد وقتی رفتم میگه هانی من هم تشتنمه هم نیست بنظرت چی بوخورم؟

میگم خب یعنی چی؟میگه تشنمه اما اب نمیخوام میوه بیار

دارم شام میخورم میبینم سبزی داریم توشم ریحان هست میگم مامان سبزی خوردنه میگه هم اره هم نه

میگم یعنی چی؟میگه خب الان سبزی خوردنه اما فردا بهش دو تا سبزی اضافه میکنم میشه زیتون پرورده

خانواده من دیروز زده بودن تو کار معما